آزاده ای که پیکر یک شهید گمنام را به نامش تدفین کردند

به گزارش وبلاگ یاسین، عبدالعزیز ریگی که به واسطه شناسایی اشتباه، مثلا در منطقه عملیاتی سومار در تاریخ 67/4/31 به شهادت رسیده بود، بعد از 25 ماه اسارت به میهن بازگشت و بعد از آن سال ها پدرش همچنان پای ثابت زیارت مزار این شهید گمنام است که به جای فرزندش تدفین نموده و آن را از عزیزانش می داند.

آزاده ای که پیکر یک شهید گمنام را به نامش تدفین کردند

به گزارش، سِنم به دوران دفاع مقدس قد نمی دهد، اما روایت های رزمندگان آن دوران را که در مراسم مختلف می شنوم مجذوب می شوم که بدانم چگونه می شود عاشق میدان جنگ شد و برای دفاع از وطن سر از پا نشناخت و به دل دشمن زد.

هنوز روایتی که از شهید حسین فهمیده در ذهنمان نقش بسته تنم را می لرزاند، این همه شجاعت، غیرت و جوانمردی قطعا ریشه در اخلاص دارد چه بسا مانند این شهید شهدای پر آوازه ای داریم که هر کدام می توانند الگو برای قشر جوان باشند.

خاطرات شهدا و رزمندگان زیادی را شنیده و خوانده ام و هر کدام یک جور خاص دلم را برده و عاشق خود نموده اند، رد پای معجزه و نقش خداوند در تمامی آن ها شاخص است.

پای درد دل خانواده های زیادی نشسته ام و از چگونگی شهادت فرزندان شهیدشان، فرزندان جانباز و آزاده یشان پرسیده ام.

امروز میخواهم دستتان بگیرم ببرم وسط خاطرات پدری که روایت فرزندش از جنگ بسیار غم انگیز است، اما انتها خوشش شبیه معجزه می ماند و این ضرب المثل را در ذهن تداعی می نماید در ناامیدی، بسی امید است

فقیرمحمد ریگی رزمنده دوران دفاع مقدس و پدر عبدالعزیز ریگی از آزادگان سرافراز شهرستان خاش است که روایتی زیبا در سینه دارد.

با او و فرزندش راهی گلزار شهدا می شویم درست جایی که پیکر یک شهید گمنام را روزگاری به عنوان پیکر فرزندش تدفین کرد.

سعی میکنم مخاطب باشم و کلامش را قطع نکنم او کنار مزار می نشیند و بدون وقفه می گوید: در دوران دفاع مقدس بعد از پذیرش قطعنامه، چند هفته ای بود که به عنوان رزمنده در پاسگاه سفیده روبروی مندلی بغداد عراق هر شب در کمین بسر می بردیم که به ما فرمان عقب نشینی دادند و ما به عقب خط و از آنجا به شهر های محل زندگی خودمان عزیمت کردیم.

پسرم از گردان 212 سوارزرهیلشکر 88 زرهی سیستان و بلوچستان به مناطق جنگی اعزام شده بود. زمانی که به روستای محل زندگی ام رسیدم متوجه شدم چهار ماه است که از عبدالعزیز خبری نیست و خانواده نگران او بودند.

بعد از دیدن نگرانی خانواده به مناطق جنگی غرب و منطقه سومار رفتم و جویای شرایط فرزندم شدم. فرمانده یگان به من گفت که از فرزند شما اطلاعی نداریم و جزء نیرو هایی که در یگان حضور دارند، نیست. به بیمارستان گیلانغرب رفتم؛ چون بیشتر مجروحین و شهدای این یگان به این بیمارستان انتقال داده می شدند؛ ولی آنجا هم فرزندم را نیافتم.

برای اطمینان به کانکسی که در آن تعدادی از پیکر های مطهر شهدا قرار داشت رفتم؛ ولی نتوانستم فرزندم را در میان این شهدا بیابم.

مسئول بیمارستان با توجه به مشخصاتی که از فرزندم گفته بودم به پیکر شهیدی که به مشخصات فرزندم نزدیک بود مشکوک شد و او را به عنوان مشخصات فرزندم ثبت و درخواست انتقال آن را داد.

فقیرمحمد ریگی به دلیل نبودن اطلاعات کافی و مشخصه های لازم از تحویل پیکر شهید در آن روز امتناع می نماید و به دیارش به امید آمدن یا رسیدن خبری از فرزندش بازمی شود، ولی باز هم از فرزندش خبری نبوده و به این نتیجه می رسد که پیکر شهید همان فرزندش است و دوباره به منطقه باز می شود.

ریگی در ادامه با بیان اینکه فرمانده یگان پیکر فرزندم را آن موقع به معراج شهدای در تهران منتقل کرد، گفت: دو روزی را در تهران ماندم تا مراحل کار فرزند شهیدم و انتقال پیکر به شهرمان انجام بگیرد. بعد از دو روز با پرواز مستقیم پیکر فرزندم به زاهدان منتقل شد و فردای آن روز با خودرویی به خاش و پس از تشییع، در مزار روستای نارون محل اقامت و زادگاهش به خاک سپرده شد.

بدون اشاره به خاطرات بعد از تدفین پیکر و اینکه چه بر خانواده او گذشت، با تبسمی پر از امید می گوید: عبدالعزیزی که به واسطه شناسایی اشتباه من مثلا در منطقه عملیاتی سومار در تاریخ 67/4/31 به شهادت رسیده بود، بعد از 25 ماه اسارت به میهن عزیز اسلامی بازگشت.

عبدالعزیز که محو روایت پدرش شده با اینکه نگفته های بسیاری در دل دارد، اما مانند ما مخاطب است و چیزی نمی گوید و قصد دارد بیشتر روایت پدرانه را منتشر کنیم.

مزار شهید عبدالعزیز ریگی از آن تاریخ به بعد به عنوان مزار شهید گمنام تغییر یافت، اما تا به امروز فقیرمحمد ریگی این مزار را همانند مزار عزیزانش می داند و با او دردلی پدرانه دارد.

شهید گمنام نارون در روستایی از توابع بخش نوک آباد شهرستان خاش سالهاست در گمنامی بسر می برد، گمنامی که نوید بخش آزادی فرزندی بود که انگار شهید شده است.

منبع: فارس

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

به "آزاده ای که پیکر یک شهید گمنام را به نامش تدفین کردند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آزاده ای که پیکر یک شهید گمنام را به نامش تدفین کردند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید