شرق فرات و روابط ترکیه - آمریکا

به گزارش وبلاگ یاسین، نه در دوران جورج بوش پسر و نه در دوران اوباما و ترامپ٬ دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه نتوانست در برابر آمریکا به خواسته های خود دست پیدا کند و آمریکا را سر خط بیاورد.

شرق فرات و روابط ترکیه - آمریکا

به گزارش گروه بین الملل وبلاگ یاسین٬ این روزها٬ روابط آمریکا و ترکیه٬ دوران پرفراز و نشیبی را طی می نماید و توییت های گاه و بیگاه و متناقض دونالد ترامپ٬ رئیس جمهور ناشی آمریکا٬ همه را سردرگم نموده است.

اگر چه شروع تحرکات و قلمروگشایی ترکیه در شمال سوریه٬ با چراغ سبز ضمنی آمریکا بوده اما در عین حال٬ واشنگتن نگرانی هایی دارد و به دنبال آن است که ترکیه را مهار کند. چنین به نظر می رسد که ضروری است برای درک اهمیت این ماجرا و تاثیر آن بر روابط دوجانبه واشنگتن - آنکارا٬ به شکل اجمالی٬ روند تاریخی روابط٬ آنالیز گردد.

تاریخچه ای کوتاه از روابط ترکیه و آمریکا

در سال 1800 میلادی نخستین کشتی جنگی آمریکا به نام جورج واشنگتن به استانبول می رود و آشنایی اولیه آمریکایی ها با ترکیه مربوط به آن دوران و مقارن با دوران مسئولیت دومین رئیس جمهور تاریخ آمریکا یعنی جان آدامز است. اما 20 سال طول کشید تا نخستین مسیونرهای آمریکایی در سال 1820 به نام های لِوی پارسونز و پلینی فیش به ازمیر سفر نمایند و دیوید اوفلی نیز نخستین کنسول آمریکا در ترکیه است که در سال 1824 میلادی در ترکیه حضور پیدا نموده و فعالیت های او منجر به آن شده که اولین قرارداد همکاری بین عثمانی و آمریکا در سل 1830 به امضا برسد.

حالا تقریباً دویست سال از آن روزگار گذشته و روابط این دو کشور از جنگ دنیای دوم به بعد٬ تغییر محسوسی کرد.

جمهوری ترکیه از سال 1923 میلادی یعنی از شروع تاسیس تا روزگار فعلی٬ هیچگاه به معنای واقعی کلمه و در صحنه آشکار سیاست٬ یک کشور ضدآمریکایی نبوده و نیست. به ویژه پس از آن که در سال 1952 میلادی٬ ترکیه به عضویت پیمان نظامی ناتو درآمد٬ روابط ترکیه و آمریکا٬ روند و معنایی نوین پیدا کرد و حضور نیروهای آمریکایی در ترکیه٬ ایجاد پایگاه هوایی و قرار دریافت بیش از 50 کلاهک هسته ای در خاک این کشور٬ موجب آن شد که ترکیه٬ همراهی با آمریکا و ناتو را به عنوان بخشی از ماهیت سیاسی خود بپذیرد و با توجه به آن که در آن مقطع٬ نظامیان در ترکیه از قدرت بالایی برخودار بودند٬ سرسپردگی بسیاری از فرماندهان قدرتمند نظامی به ناتو و آمریکا٬ در شکل دادن به تحولات سیاسی - اجتماعی نیمه دوم سده بیستم در ترکیه٬ بسیار تاثیرگذار و مهم بود و اساساً ریشه کودتاهای نظامی 1960 میلادی٬ 1980 میلادی و 1997 میلادی را نیز باید در همین مساله جستجو کرد.

نگرش اسلام گرایان به آمریکا

محافظه کاران اسلام گرا و ملی گرایان٬ همیشه در سخنرانی ها و مشی حزبی خود٬ اتخاذ مواضع ضد آمریکایی را به عنوان بخشی از باورهای خود به نمایش گذاشته اند و به ویژه در دوران نجم الدین اربکان نخست وزیر فقید اسلام گرای ترکیه٬ ضدیت با سیاست های آمریکا و غرب به شکل آشکار٬ به بخشی از ادبیات سیاسی دولت تبدیل شد و اربکان کوشش می کرد کشتی سیاست خارجی کشورش را به سوی شرق و دنیا اسلام بازگرداند.

اما از آنجایی که اقتصاد ترکیه٬ وابستگی فراوانی به تجارت و رابطه با غرب دارد و همچنین با توجه به نفوذ ناتو٬ دولت در سایه و شرکت های چندملیتی در ساختار سیاسی٬ امنیتی و مالی ترکیه٬ آمریکا ستیزی اسلام گرایان ترکیه نیز تا حد زیادی در حد یک ژست ماند و بسیاری از خانواده های قدرتمند سیاسی و مالی طبقه محافظه کار٬ فرزندان خود را برای فراگیری دانش و تخصص به آمریکا فرستادند و همیشه این کشور را بر اروپا٬ روسیه و شرق دور ترجیح دادند.

روابط ترکیه و آمریکا در دوران آکپارتی

تاسیس حزب عدالت و توسعه به خودی خود٬ از لحاظ اهمیت زمینه های فکری و سیاسی٬ ارتباط عمیقی با نگرش اسلام گرایان به غرب و به ویژه آمریکا دارد. اردوغان و یاران او٬ به این باور روشن و قطعی رسیدند که با تداوم حرکت در جهت سیاست های اربکان٬ از جهت دوستی با غرب دور می شوند و لذا در چرخشی عمل گرایانه با تاسیس یک حزب فراگیر جدید٬ قدم در راهی نهادند که به تقویت هر چه بیشتر روابط ترکیه و آمیکا بیانجامد و صندلی ترکیه را در منطقه و دنیا٬ ارتقا دهد.

با این وجود نه در دوران جورج بوش پسر و نه در دوران اوباما و ترامپ٬ دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه نتوانست در برابر آمریکا به خواسته های خود دست پیدا کند و آمریکا را سر خط بیاورد.

در دوران تحولات عراق در سال 2003 میلادی٬ اساساً هنوز هم حزب عدالت و توسعه٬ در جهت اقتدار و حکومت داری٬ نوپا و نوآموز بود و تیم سیاست خارجی ترکیه٬ به شکل جدی نمی توانست در میدان عراق کاری انجام دهد.

اراده مجلس ملی ترکیه هم بر این مبنا بود که ترکیه در آن بازی٬ نظاره گر باشد. اما در دوران بحران سوریه٬ ترکیه با تمام توان به میدان آمد تا با جلب حمایت بعضی کشورهای عربی٬ خاندان علوی اسد را از قدرت کنار زده و یک دولت جدید مبتنی بر قدرت اسلام گرایان سنی وابسته به آنکارا بر سر کار بیاورد.

تیم سیاست خارجی اردوغان و داوود اوغلو٬ تصور می کرد که در این بازی٬ از حمایت کامل آمریکا و تیم اوباما برخوردار خواهند بود. اما این محاسبات غلط از آب درآمد و اوباما نه تنها تمایل به پذیرش چنین ریسکی نداشت٬ بلکه اگر هم می خواست٬ به خاطر حضور دو قدرت مهم روسیه و ایران٬ حاضر به همراهی تمام و کمال ترکیه نبود. یعنی در ظاهر از ترکیه و مخالفین سوری حمایت کرد اما در عمل٬ هیچگاه حاضر نشد به شکل جدی٬ نیروی نظامی خود را برای تحقق آرمان اردوغان به میدان بفرستد.

ترامپ٬ اردوغان و شرق فرات

تاکنون واکنش های منفی فراوانی به عملیات ترکیه در خاک سوریه نشان داده شده است. اما تصویر واقعی تحولات منطقه نشان می دهد که ترکیه فقط به واکنش آمریکا اهمیت می دهد و از کنار بقیه می گذرد. چرا که در خصوص روسیه نگرانی خاصی ندارد و روس ها را قانع کردن نموده که با انجام این عملیات٬ هیمنه و هژمونی آمریکا در میدان سوریه٬ از چیزی که هست ضعیف تر خواهد شد.

اگر چه اغلب سیاست مداران و کارشناسان و تحلیل گران سیاسی در این مورد اتفاق نظر دارند که نباید بر روی مواضع سینوسی و شخصیت مذبذب و ناپایدار ترامپ حساب کرد اما در حال حاضر٬ این فقط ترامپ نیست که علیه ترکیه موضع گرفته و در مجلس سنا و کنگره آمریکا٬ نگرش منفی قابل توجهی علیه ترکیه به وجود آمده و این نگرش می تواند در آینده نیز جهت پیش روی روابط واشنگتن ـ آنکارا٬ اثر منفی بگذارد.

لذا شرق فرات را باید همچون نقطه ای دید که در اکنون و آینده بر کیفیت روابط سیاسی ترکیه و آمریکا اثر می گذارد. نتایج سفر امروز هیات آمریکایی به ترکیه و چند و چون و نتیجه مذاکرات آنان با سران آنکارا در خصوص عملیات ترکیه٬ بر جهت ماه های آینده نیز٬ تاثیر خواهد گذاشت.

منبع: خبرگزاری تسنیم

به "شرق فرات و روابط ترکیه - آمریکا" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شرق فرات و روابط ترکیه - آمریکا"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید