منابع درباره سلمان فارسی چه گفته اند؟

به گزارش وبلاگ یاسین ، متن زیر یادداشتی به قلم محمد جواد گودینی، نویسنده، مترجم و استاد حوزه و دانشگاه در موضوع نقش سلمان فارسی در تاریخ صدر اسلام است که در ذیل می خوانید:

منابع درباره سلمان فارسی چه گفته اند؟

سلمان فارسی از چهره های نامور تاریخ صدر اسلام و از یاران نزدیک پیغامبر اسلام(ص) و امیر مومنان(ع) بود و نقش برجسته ای در تحولات صدر اسلام (بویژه نبرد احزاب) ایفا کرد. او همواره از مفاخر ایرانیان بوده و نخستین فرد از سرزمین پارس است که به شرافت اسلام نائل آمد.

سلمان فارسی از اصحاب جلیل القدر پیغامبر گرامی اسلام(ص) است و طبق روایات، ایمان دارای 10 درجه است و سلمان به مرتبه دهم آن دست یافته است. همچنین در بعضی روایات آمده: او دانش پیشینیان را درک کرد و دریایی بی کران بوده است. روایات بسیاری بر فضیلت، دانش، زهد و مقام والای او در اسلام دلالت دارد. (1)

پیغامبر اسلام(ص) درباره او چنین فرمود: هر آن کس که می خواهد مردی را بنگرد که قلبش نورانی شده، به سلمان نگاه کند. (2) از امیر مومنان علی(ع) نیز در فضیلت سلمان روایت است که فرمود: او [سلمان فارسی] علم اول و آخر را دانست و کتاب [آسمانی] پیشین و پسین را خواند. او دریایی بی کران بود. (3)

او از دوستداران اهل بیت(ع) بود و همواره به امام علی بن أبی طالب(ع) عشق می ورزید و در دلدادگی به اهل بیت رسالت(ع) شهره آفاق بود. در این راستا نقل است مردی به او گفت: چقدر علی(ع) را دوست می داری. سلمان به او پاسخ داد: از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: هر آن کس که علیع را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس علیع را دشمن دارد، مرا دشمن داشته است. (4)

سلمان فارسی در روستایی واقع در اصفهان (و یا رامهرمز) در زمان حکومت ساسانیان آخرین امپراطوری ایرانِ قبل از اسلام، دیده به دنیا گگردد. خانواده اش او را روزبه نامیدند. پدرش، عظیم روستا بوده و به آیین زرتشت دلبستگی داشت. وی می کوشید فرزندش روزبه را نیز بر دین زرتشت پایدار کند. اما روزبه علاقه چندانی به آن نشان نمی داد و پس از مدتی به دین مسیحیت گرایش یافت و در ادامه به سرزمین شام رفت تا به خدمت عظیمان مسیحیت درآید. وی که مدتی در شهرهای گوناگون سرزمین شام به آیین مسیحیت درآمده بود، اخباری از عظیمان مسیحیت درباره ظهور پیغامبری در میان قوم عرب و نزدیک بودن زمان ظهور آن پیغامبر موعود(ص) می شنود؛ از این رو شیفته می گردد تا سرزمین جزیره العرب رفته و به خدمت پیغامبر اکرم(ص) درآید. وی رهسپار جزیره العرب شد و در این راه با مسائل بسیاری دست و پنجه نرم کرد. اما در نهایت به ملاقات محبوبش نائل و علاقه فراوانی به آیین اسلام در قلبش پملاقات و به یکی از طرفداران اسلام و پیغامبر خدا(ص) تبدیل شد و تا انتها عمر پیغامبر(ص) در خدمت آن حضرت(ص) بود. (5)

زمان اسلام آوردن روزبه (که پس از مسلمان شدن نامش به سلمان تغییر یافته و رسول خداص او را سلمان خوانده است؛ کنیه اش نیز ابوعبدالله بوده است) ابتدای هجرت پیغامبر اسلام(ص) به یثرب (مدینه) است. او با آغوشی باز اسلام را پذیرا شد و گمشده خود را در وجود پرمهر خاتم پیغامبران(ص) یافت. (6)

پیغامبر اسلام(ص) میان او و یکی از اصحابش به نام ابوالدرداء (و به نقلی دیگر، ابوذر غِفاری) پیمان برادری برقرار کرد. حق طلبی سلمان فارسی و دانش دوستی او مورد توجه پیغامبر اکرم(ص) بود و در این باره فرمود: اگر دین نزد ثریا باشد، سلمان بدان دست می یابد. (7)

وی در جریان نبرد احزاب (خندق) حضوری چشمگیر داشت و مورد لطف پیغامبر اسلام(ص) نهاده شد. شرح آنکه نبرد خندق در ماه شوال سال پنجم هجری روی داد و این نبرد سهمگین از سوی احزاب گوناگون (قریش مکه، غَطَفان، یهودیان بنی نضیر، بنی وائل و...) بر مسلمانانِ مدینه تحمیل شد. دشمنان اسلام با یکدیگر همپیمان شدند تا فروغ اسلام را خاموش نموده و در برابر اعتلای کلمه توحید ایستادگی نمایند. هنگامی که رسول خدا(ص) از گردهمآیی قریش (به سرکردگی ابوسفیان) و دیگر قبایل مخالف با اسلام و همراهی یهودیان با آنان مطلع شد، جلسه ای تشکیل داد و در آن جلسه، سلمان فارسی پیشنهاد حفر خندق (مُعرَّب کَنده در زبان فارسی) در اطراف مدینه را طرح نمود و این دیدگاه و نقشه نظامی مورد تایید پیغامبر گرامی اسلام(ص) نهاده شد. (8)

در جریان حفر خندق، مهاجران و انصار هر کدام می کوشیدند سلمان را از خود معرفی نمایند. مهاجران می گفتند: سلمان از ماست و انصار نیز چنین ادعایی داشتند؛ در آن هنگام پیغامبر اسلام(ص) سلمان را با جمله ای بسیار بلند مورد التفات ویژه قرار داده و فرمود: سَلمَانُ مِنَّا أهل البَیتِ... سلمان از ما اهل بیت است. (9)

بدین ترتیب نقشه ابوسفیان و حیی بن أخطب (عظیم یهودیان بنی نضیر) که می کوشیدند اسلام را از میان برداشته و برای تحقق این هدف کوشش بسیاری مبذول داشتند، ناکام ماند و به پایان دلخواهشان نرسید. آنان قبایل مخالف با اسلام را از حجاز، نجد و... تا مدینه آورده و لشکری انبوه فراهم نموده بودند تا اسلام را از میان برداشته و اثری از آن برجای نگذارند؛ اما پیشنهاد سلمان فارسی مبنی بر حفر خندق و بالاتر از آن، رشادت امام علی(ع) در رویارویی با عمرو بن عبدود پهلوان نامی عرب که از مشرکان جانبداری می کرد، همه نقشه های دشمنان را نقش برآب کرد و یکپارچگی و همپیمانی آنان را به شکست کشاند. (10) در جریان غزوه احزاب (که از دشوارترین حوادث صدر اسلام بوده و خطری جدی برای اسلام نوبنیاد و مسلمانان محسوب می شد)، نقش سلمان فارسی در پیشنهاد حفر خندق بسیار راهگشا و ارزنده بوده و از عوامل موفقیت مسلمانان در این نبرد محسوب می گردد. (11)

به نظر می رسد نخستین نبردی که سلمان فارسی در کنار پیغامبر اسلام(ص) در آن حضور یافت، نبرد خندق به سال پنجم هجری است و پس از آن در همه نبردها همراه و هم رکاب خاتم پیغامبران(ص) بود و از جمله در جریان فتح مکه نیز حضور داشت. (12)

پس از وفات رسول خدا(ص)، سلمان فارسی از یاران راستین امیر مومنان(ع) بود و در همه موضع گیری ها از حقانیت امام(ع) جانبداری می کرد. در روزگار خلافت عمر بن خطاب، سلمان به استانداری مدائن (تیسفون سابق) برگزیده شد. سلمان فارسی در روزگار حکومتش بر منطقه مدائن، زندگی بسیار زاهدانه و بدور از تشریفات را در پیش گرفت. او حقوقش را به تهیدستان صدقه می داد و با دسترنج خود از راه حصیر بافی زندگی ساده اش را تامین می کرد. (13) وی همواره فقیران و تنگدستان را دوست می داشت و آنان را بر سرمایه داران ترجیح می داد. (14)

سلمان فارسی پس از عمری حق طلبی، عبادت، زهد و تقوا به سال 35 هجری (سال های انتهای خلافت عثمان بن عفان) در مدائن وفات یافت؛ از این رو خلافت پیشوا و مرادش امام علی(ع) را درک نکرد. (15)

سخن را با روایتی مشهور از سلمان به انتها می بریم:

خلیلم [دوست نزدیکم] پیغامبر خداص مرا به هفت چیز سفارش فرمود که در هیچ حالی آن را وانگذاشته ام [و همواره بدان پایبند بوده ام]: این که [در امور مالی و مالی] به زیر دست خود بنگرم و به کسی که از من برتر است، نگاه نکنم؛ تهیدستان را دوست بدارم و آنان را به خود نزدیک سازم؛ سخن حق را بگویم؛ هر چند تلخ باشد؛ با نزدیکانم پیوند داشته باشم (و صله رحم را به جای آورم) هر چند که آنان رویگردان باشند [و توجه چندانی به این امر مهم نداشته باشند]؛ از مردم چیزی را نخواهم و این [ذکر] را بسیاری بگویم: لاحول و لاقوة إلا بالله؛ چرا که گنجی از گنج های بهشت است. (16)

پی نوشت ها

1. سلمان الفارسی، ص46- 45

2. مکاتیب الأئمة، ج1 ص33

3. همان، ص33

4. همان، ص35

5. الصحیح المسند من فضائل الصحابة، ص352- 350

6. زندگی پرافتخار سلمان فارسی، ص31

7. رجال حول الرسول(ص)، ص234

8. السیرة النبویة، ج3 ص241- 236

9. همان، ص247

10.داستان هایی از پیشینیان، ج2 ص45

11.رجال حول الرسول(ص)، ص226

12.حیاة سلمان الفارسی، ص19

13.زندگی پرافتخار سلمان فارسی، ص125

14.سلمان الفارسی، ص12

15.حیاة سلمان الفارسی، ص22

16.رجال حول الرسول(ص)، ص238

فهرست منابع

1- ابن هشام، السیرة النبویة، بیروت، دار احیاء التراث العربی 2000

2- ابوعبد الله مصطفی بن العدوی، الصحیح المسند من فضائل الصحابة، المملکة العربیة السعودیة، دار ابن عفان 1998

3- احمدی میانجی، علی، مکاتیب الأئمة، قم، دارالحدیث 1426ق

4- دخیل، علی محمد، رجال حول الرسول(ص)، دارالهادی 2000

5- شلبی، محمود، حیاة سلمان الفارسی، بیروت، دارالجیل 1988

6- عاملی، جعفر مرتضی، سلمان الفارسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی 1410ق

7- گودینی، محمد جواد، داستان هایی از پیشینیان، قم، انتشارات میراث ماندگار 1399

8- محمدی اشتهاردی، محمد، زندگی پرافتخار سلمان فارسی، انتشارات پیغام آزادی 1375

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "منابع درباره سلمان فارسی چه گفته اند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "منابع درباره سلمان فارسی چه گفته اند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید